گروه تربیت بدنی و علوم ورزشی دانشگاه آزاد اسلامی واحد پرند
گروه تربیت بدنی و علوم ورزشی دانشگاه آزاد اسلامی واحد پرند

گروه تربیت بدنی و علوم ورزشی دانشگاه آزاد اسلامی واحد پرند

مطالب علمی و پژوهشی در زمینه ورزش

روانشناسی رشد کودک (۲ تا ۷ سالگی) - بخش ۸

یک امتحان مشهور برای اینکه بدانیم کودک « عملیاتی» فکر می کند یا خیر، این است که دو لیوان الف و ب را مثل هم اند به او بدهیم. سپس لیوانهای الف و ب را به یک اندازه با مایع پر می کنیم، بعد لیوان سوم ، لیوان ج را بیاوریم، لیوان ج بلند وتنگ است، در حالیکه لیوانهای الف و ب کوتاه وگشادند. مایع لیوان ب را در لیوان ج می ریزیم آنگاه از کودک می پرسیم آیا اندازه مایع الف وج یکی است یا خیره کودک چهار ساله همیشه می گوید مقدار مایع داخل لیوان بلند و تنگ بیشتر از مقدار مایع داخل لیوان کوتاه وگشاد است.در حالی که کودک هشت ساله می گوید مایع داخل لیوانها برابر است. کودک چهار ساله که یک متفکر پیش عملیاتی است از نظر ذهنی نمی تواند عمل ریختن مایع را برعکس کند; یعنی نمی تواند برگشت مایع از لیوان ج به ب را تجسم کند. پیاژه می گفت چنین کودکی هنوز به مفهوم نگهداری یعنی اینکه برخی خصایص اشیا یا وضعیت ها علیرغم تغییرات ظاهریشان ثابت می ماند،  پی نبرده است.
فقدان طبقه بندی سلسله مراتبی. فقدان عملیات منطقی باعث می شود که کودکان پیش دبستانی در طبقه بندی سلسله مراتبی دچار مشکل شوند; یعنی، آنها هنوز نمی توانند اشیا را بر اساس شباهتها و تفاوتها، در طبقه ها سازمان دهند(آزمایش گلها).
محدودیت دیگر تفکر پیش عملیاتی از نظر پیاژه این است که تفکر پیش عملیاتی، تفکری شهودی است.
وقتی از کودکان می پرسیم چرا فلان نظر را می دهند معمولا به جای ارائه پاسخ های منطقی، حدسیات یا بینشهای شخصی خود را مطرح می کنند.کودکان پیش عملیاتی ظاهرا از نبود منطق در تفکرشان ناراحت   نمی شوند. همانطور که خود پیاژه مشاهده کرده بود، این کودکان غالبا خیلی مطمئن اظهار نظر می کنند هر چند برای رسیدن به آن پاسخ، استدلال منطقی نداشته اند.
پس بطور کلی، تفکر پیش عملیاتی، نمادی تر از تفکر حسی - حرکتی است ولی بیشتر خودمحورانه و شهودی است تا منطقی و توانایی انجام عملیات در آن دیده   نمی شود. کودک برای رسیدن به سطح پایه فهم عملیاتی باید وارد مرحله سوم شناختی پیاژه شود.
شناخت و جنسیت
کودکان چگونه یاد می گیرند که پسران و دختران را چطور باید شناخته و آیا پسران و دختران عملا متفاوت فکر می کنند؟ این دو سئوال رشد شناختی را به رشد جنسیتی پیوند می زند. در بحث نظریه رشد شناختی پیاژه طرحواره چهارچوبی ذهنی است که افکار فرد را سازماندهی و هدایت می کند.در نظریه جدیدی گفته می شود که کودکان متاثر از آنچه در فرهنگشان رفتار مناسب دختران و پسران گفته می شود، دارای یک طرحواره جنسیتی می شوند. سپس طرحواره جنسیتی آنها، چهارچوب شناختی تفسیر تجارب جنسیتی  می شود. کودکان در جریان تحول طرحواره جنسیتی خود، تمام چیزهای جنسیتی را به هم ربط می دهند. مثلا دختران باید دلسوز باشند و پسران مستقل وغیره.
تحقیقاتی که روی شباهت و تفاوت مهارتهای شناختی پسران و دختران صورت گرفته عمدتا مهارتهای ریاضی، مهارتهای بصری فضایی و مهارتهای کلامی را بررسی کرده اند. عملکرد پسران در مهارتهای ریاضی و بصری فضایی - مهارتی که یک مهندس ساختمان برای طراحی زوایا وابعاد ساختمان نیاز دارد، بهتر از عملکرد دختران است هرچند تفاوت آنها معمولا کم است. در طرح مطالعاتی سنجش پیشرفت تحصیلی(آمریکا1977) پسران کلاس چهارم در ریاضی بهتر از دختران کلاس چهارمی بودند ولی نمرات ریاضی پسران کلاس هشتمی و دوازدهمی با دختران کلاس هشتمی و دوازدهمی یکسان بود. محققان 20سال قبل دریافتند که دخترها در حوزه مهارتهای کلامی توانایی بیشتری دارند، ولی پس از آن در اکثر حوزه های کلامی، چنین تفاوتی بین دختران وپسران دیده نشد. اما مهارت خواندن دختران بهتر از پسران است و این تفاوت از سال 1998 تا 2000 بیشتر شده است.
ه)رشد اجتماعی
اریکسون طی هشت مرحله ، تحول روانی - اجتماعی انسان را ذکر کرده است . هر فردی در طی دوران رشد ، هشت مرحله را طی می کند تا به سن کهنسالی برسد ، اما همه به مراحل بالاتر دست نمی یابند ، بلکه ممکن است ، شخصیت عده ای از افراد در مرحله ای تثبیت شود. در تمامی مراحل هشت گانه ، یک نوع تعارض و دوگانگی وجود دارد و فرد در حالتی از تعارض قرار می گیرد . اگر فرد جنبه مثبت تعارض را پشت سر بگذارد ، دارای رشدی متعادل است و به توحیدیافتگی می رسد ، اما چنانچه جنبه منفی تعارض را بگذراند ، دچار اختلال در تحول خواهد شد. 
اریکسون علت این امر را تعارض بین جنبه های زیستی و محیطی می داند . این تعارض، فرد را در حالتی قرار می دهد که برای مثال در وهله اول ، اعتماد در برابر عدم اعتماد است. چگونگی برخورد محیط با کودک ، می تواند او را به سمت قطب مثبت یا منفی تحول سوق دهد. چنانچه کودکی اعتماد اطرافیان را به دست آورد ، استقلال عمل هم به دست می آورد و در نتیجه ، می تواند از خود ابتکار نشان بدهند . او می تواند هر عملی را که می خواهد ، تحقق بخشد ، هویت خود را به دست می آورد ، مردم آمیزی دارد ، نهایت امر اینکه به پدیدآورندگی و شکفتگی خواهد رسید و در نتیجه ، رشد بهنجاری خواهد داشت .
اگر رشد فردی در هر یک از مراحل ، متوقف بشود ، برای مثال، سه مرحله را به خوبی گذرانده و در مرحله چهارم ، زمینه برای تحقق عمل پیدا نکند ، ممکن است، در احراز هویت خود دچار اشکال شود ، مردم آمیزی او مشکل پیدا می کند و در این صورت، نمی تواند پدید آورنده باشد و به شکفتگی نخواهد رسید .