گروه تربیت بدنی و علوم ورزشی دانشگاه آزاد اسلامی واحد پرند
گروه تربیت بدنی و علوم ورزشی دانشگاه آزاد اسلامی واحد پرند

گروه تربیت بدنی و علوم ورزشی دانشگاه آزاد اسلامی واحد پرند

مطالب علمی و پژوهشی در زمینه ورزش

یادگیری در تربیت بدنی و ورزش - Learning in Physical Education and Sport

یادگیری: علم روانشناسی در تربیت بدنی ، در حیطه هایی چون نظریه یادگیری ، رشد و تکامل حرکتی ، و روانشناسی ورزشی کاربرد دارد . روانشناسی ، به معنی علم ذهن و روح است . روانشناسان به طرق علمی ماهیت و فطرت انسان را مورد بررسی قرار می دهند ، و به جای فرمول بندی استنتاجات از مشاهدات تصادفی ، در شرایط معتبر ، خصوصیات و ویژگی های انسان را طبقه بندی ، بررسی و تطبیق مجدد می کنند . با این روش و با کاربرد ارزیابی علمی و قابل قبول ، روانشناسان خواهند توانست شرایط دخیل در بروز خصوصیات مشخص انسانی و شرایط موثر در یادگیری را تشخیص دهند . داده ها باید عینی و از پیش داوری و تعصب دور باشند . توجه اصلی باید به بررسی و آزمایش بی طرفانه و واقع بینانه شواهد معطوف باشد .

 

یادگیری چیست: یادگیری عبارت است از : تغییر حالت درونی یادگیرنده در نتیجه آموزش ، تجارب ، مطالعه و یا تمرین . این تغییر درونی به آسانی قابل تشخیص نیست ؛ از این رو باید یادگیری از رفتار و یا اجرای شخص مشخص شود . یک مشاهده گر که تغییرات عمده ای را در اجرای فرد مشاهده می کند ، ممکن است به حدوث یادگیری پی ببرد . مربی تربیت بدنی چه در آموزش و پرورش و چه در محیط های غیر آموزشی باید برای کمک به افراد ، جهت فعلیت بخشیدن به بیشترین توانایی های یادگیری، علاقه مند باشند و در انجام این رسالت مهم باید با انواع یادگیری ها آشنا ، و از مبانی علمی یادگیری و کنترل مهارت ها آگاه باشند .

اساسا یادگیری به سه حوزه و قلمرو مطالعاتی تقسیم می شود :

1- قلمرو شناختی       2-قلمرو احساسی           3. روانی حرکتی

مربی تربیت بدنی به تسهیل امر یادگیری در این سه حوزه علاقه مند است  .

یادگیری شناختی: برای آموزش زمینه یادگیری شناختی ، مربی تربیت بدنی افزایش و توسعه دانش ، بهبود قابلیت های حل مساله ، روشن ساختن ادراکات ، توسعه و تشخیص مفاهیم و تصورات را مورد توجه قرار می دهند.در توسعه یادگیری شناختی از یک فرایند ذهنی به عنوان شکل ابتدایی یک فعالیت مطلوب استفاده می شود.میزان زمان مصرفی برای آموزش و تدریس در این زمینه به عواملی جون میزان اطلاعات فرد از تلاش خود و به توانایی او در درک موضوع مورد نظر بستگی دارد.مربیان تربیت بدنی در آموزش و پرورش ممکن است آموزش قوانین و مقررات یک رشته خاص را در نظر داشته باشند .

یادگیری احساسی ( عاطفی )‌: در تعلیم در زمینه یادگیری احساسی ، معلم نگرش ها ، تصدیقات و ارزش ها را مورد توجه قرار می دهد . ابتدایی ترین هدف این روش تدریس ، توسعه و تکامل برداشت و برخورد صحیح و مثبت با فعالیت جسمانی است . همچنین ممکن است تلقین خصایل پهلوانی ، رهبری ، همکاری و رعایت مقررات بازی مورد توجه قرار گیرد .

یادگیری روانی حرکتی: در تعلیم یادگیری روانی حرکتی ، مربی تربیت بدنی توسعه و بهبود مهارت حرکتی را مد نظر دارد.این نوع یادگیری قلب تربیت بدنی و تجارب ورزشی است . تمرکز و تاکید یادگیری روانی حرکتی،بر کسب مهارت های حرکتی است،که شامل:مهارت های حرکتی پایه و مهارت های منتخب در فعالیت های بدنی متنوع ، متناسب با سن ، سطح بلوغ و وضعیت جسمانی فرد است .

یادگیری مهارت: یادگیری حرکتی عبارت است از: مطالعه و کسب مهارت های حرکتی با تمرین.یادگیری مهارت های حرکتی از طریق اجرا مشخص می شود،برای مثال:فرض کنید که یادگیری سرویس تنیس، یک هدف آموزشیی است.برای ارزیابی میزان یادگیری سرویس تنیس ، مربی اجرای مهارت را در فرد ملاحظه خواهد کرد . به همان نسبت که فرد از طریق تمرین در یک مهارت به استادی می رسد، اجرای او نیز بهبود می یابد و از ثبات بیشتری برخوردار می شود . از طریق تغییرات در اجرای مهارت ، مربی به حصول یادگیری پی خواهد برد.حیطه کنترل حرکتی به طور بسیار دقیق با یادگیری مهارت حرکتی ارتباط دارد .

کنترل حرکتی : کنترل حرکتی عبارت است از: بررسی مکانیسم ها و فرایند های عصبی ای که حرکات توسط آن ها یادگرفته و کنترل می شوند.آگاهی از این اصول برای آموزش ضروری است.با آگاهی از اصول حاکم بر کسب و کنترل مهارت های حرکتی ، مربی با توانایی تمام به طراحی تمرینات جهت بهبود فرایند یادگیری خواهد پرداخت

روانشناسان برای تشریح و تعریف پدیده یادگیری و شناخت قوانین حاکم بر یادگیری تلاش می کنند . در طول سالیان دراز نظریه های زیادی برای تشریح فرایند یادگیری پدیدار شده است.به طور خلاصه نظریه های پایه به سه طبقه تقسیم می شوند :

نظریه های رفتارگرایان : از یادگیری به عنوان برقراری ارتباط بین محرک و پاسخ و یا پاسخ ها از طرف یادگیرنده یاد می کنند .

نظریه شناختی: ادراکات،باور ها و تصورات ذهنی متنوع ، مربوط به محیط ، شکل دهنده رفتار هستند.روشی که در آن این شناخت ها از طریق تجارب انسان ، شکل می گیرند ، بیانگر وقوع امر یادگیری است .

نظریه های انسان ماشین : این نظریه بر ماهیت ساختار سیستم عصبی مبتنی است . این نظریه ها فرضیه ای را ارائه می دهند که سیستم عصبی انسان را با عناصری چون:داده و انتقال ، پردازش ، بازده و بازخورد توجیه می کنند .این نظریه پردازان اعتقاد دارند ، یادگیری حرکتی در نتیجه تقویت فرایند محرک ها و پاسخ به وجود نمی آیند،بلکه یادگیری در نتیجه عواملی چون: داده و پردازش بهتر اطلاعاتی که از داده ها بر می آید ، و بازخورد به وقوع می پیوندد . از طریق چنین فرایندی ، نتایج چه به صورت منفی و چه به صورت مثبت ، به روشنی آشکار ، و اشتباهات به آسانی روشن و اصلاح خواهند شد ، و یادگیری به طور موثری انجام خواهد شد .

در سال های اخیر محققین قلمرو یادگیری حرکتی ، به مکانیسم ها و فرایند هایی که به وسیله آن مهارت های حرکتی یاد گرفته و حفظ می شوند،علاقه مند شده اند و رویکرد پردازش اطلاعاتی ، به طور فزاینده برای تفسیر مهارت های حرکتی و اجرا مورد استفاده قرار گرفته است .

 

مدل پردازش : مدل پردازش در ساده ترین شکل خود ، از چهار جزء : داده ، تصمیم گیری ، بازده و بازخورد تشکیل می شود.این مدل در شکل زیر نشان داده شده است .

بازده                   تصمیم گیری                   داده                بازخورد

 

داده : داده ، عبارت است از فرایند کسب اطلاعات از محیط .این اطلاعات به سیستم مرکزی اعصاب ، جایی که فرایند یادگیری در آن به وقوع می پیوندد انتقال می یابند.طی این مدت ، جریان پردازش اطلاعات از داده ها به وقوع می پیوندد، یعنی ، اطلاعات غربال و تفسیر شده ، بر اساس آن ها پاسخ مناسب انتخاب می شود .

بازخورد : بازخورد ، عبارت است از اطلاعاتی درباره اجرا و کیفیت حرکت ، مناسبت و یا نتایج آن.این اطلاعات به عنوان داده برای پاسخ های مهارتی بعدی به کار می روند .

دانش و آگاهی برخاسته از بازخورد در بهبود فرایند تصمیم گیری و پاسخ های بعدی موثر است .

چگونگی عمل و کارکرد مدل پردازش اطلاعات به وسیله مثالی ساده قابل بیان است :

 

فرض کنید : شما در تیم فوتبال بازی می کنید . در منطقه هجده قدم دروازه ، توپ در اختیار شما است . آیا باید توپ را دریبل کنید تا موقعیت بسیار مناسبی به دست آورید ، یا به هم تیمی خود پاس بدهید و یا شوت کنید . برای تصمیم گیری، باید دربازه وضعیت فعلی خود در میدان ، موقعیت هم تیمی ها و بازیکنان تیم مقابل ، و فاصله بین خود و دروازه، اطلاعاتی به دست آورید . این اطلاعات به منزله داده ها هستند . سپس به عنوان بخشی از فرایند تصمیم گیری ، شما باید این اطلاعات را به کمک تجارب پیشین خود از بازی فوتبال و از وضعیت های مشابه کنونی خود، تجزیه تحلیل کنید.بر اساس این تجزیه و تحلیل در خلال چند صدم ثانیه ، شما باید پاسخ خود را انتخاب کنید، و تصمیم شما از موقعیت های مشابه شما و هم تیمی هایتان ، اعمال احتمالی تیم مقابل که مبتنی بر واکنش هی مشابه گذشته است، از تناسب راهبرد های در دسترس ، و از راهنمایی های مربی در خصوص اقدامات مطلوب در چنین شرایطی تاثیر می پذیرد.همچنین شما باید توانایی و قابلیت خود و حس اعتماد به صلاحیت خود را در اجرای تصمیم مورد نظر ( شوت یا پاس یا دریبل ) مورد توجه قرار دهید . پس از این ملاحظات و بررسی ها شما انتخاب خود را انجام می دهید و حرکت اختیار شده ، به اجرا در می آید . شما دریبل ، پاس و یا شوت می کنید .و در نهایت طی اجرا و هم چنین پس از آن ، بازخوردی در مورد اجرای خود دریافت می کنید . بازخورد، ممکن است بر این مورد متمرکز شود که آیا حرکت آن طور که مورد نظر بوده ، اجرا شده و آیا نتایج موفق بوده اند یا نه ( مثلا : آیا شوت تبدیل به گل شده است یا نه ، پاس به هدف رسیده است یا نه ) .

مربیان تربیت بدنی باید با شیوه ای که افراد توسط آن مهارت ها را یاد می گیرند و به علاوه با عوامل موثر بر اجرا ، آشنا باشد . این آگاهی مربیان را در طراحی تمریناتی که از طریق ساخت مناسب موقعیت یادگیری ، آموختن را تسهیل می کند ، یاری خواهد کرد . مربی تربیت بدنی باید از طریق انتخاب دقیق روش ها ، مواد و شیوه تدریس ، داده های مناسب را در اختیار یادگیرنده قرار دهد ، و شاگردان خود را در فهم هدف حرکت و تشخیص اطلاعات و علایم مربوط یا نامربوط با هدف ، توجه به علایم اساسی برای فرایند تصمیم گیری و بی توجهی به علائم نامربوط ، یاری کند

وظیفه بعدی مربی ، کمک به شاگردان خود برای تصمیم گیری عاقلانه است. ین امر از طریق کمک به ارزیابی تجارب گذشته،بیان علت اصلی مهارت ها و راهبرد ها ، آموزش روش استفاده از بازخورد مناسب ، حصول اطمینان از توجه یادگیرنده به علائم مناسب و تفسیر صحیح اطلاعات ، به اجرا در می آید.مربی باید با دادن تمرینی مناسب و کافی و با به کارگیری فرایند پیشرفت صحیح ، توسعه و تکامل مهارت مطلوب را تسهیل کند .

مهم تر این که مربی باید با ارائه بازخورد درباره اجرا و انتقال اطلاعات به متعلم در یک اسلوب قابل فهم ، افراد را یاری کند.به علاوه مربی باید توجه نوآموز را به بازخورد مناسب در حین اجرا و هم چنین به نتایج مربوط به اجرا جلب نماید.این اطلاعات برای تطابق ها در حرکات آموزنده مبنایی به وجود می آورد .

شناخت شیوه یادگیری مهارت های حرکتی ، فرایند یادگیری را موثر و لذت بخش می کند؛ بنابراین، نوآموز کمتر دل سرد و سرخورده می گردد. مربی تربیت بدنی هم چنین با یادگیری مهارت ها در سطوح مختلف آشنا باشد .

سطوح یادگیری : فردی که مهارت های حرکتی را یاد می گیرد و از بی مهارتی به مهارت می رسد ، در این روند پیشرفت از چندین مرحله عبور می کند . سه سطح در یادگیری مشخص شده است ، که عبارتند از :

سطح شناختی ، سطح ارتباطی ، و سطح خودکاری .

مربی تربیت بدنی برای طراحی و تدریس ، باید با خصوصیات یادگیرنده در هر یک از این سطوح ، آشنا باشد . در هر یک از این سطوح راهبرد ها و تکنیک های تدریس مختلفی مورد نیاز است تا تمرین به طور موثرتری انجام گیرد .

 

سطح شناختی : اولین سطح در یادگیری ، سطح شناختی است . در این سطح یادگیرنده برای فهم و ماهیت و یا هدف فعالیت مورد نظرش تلاش می کند . در این سطح یادگیرنده باید سوالاتی چون :

چگونه باید بایستیم ؟

راکت تنیس را چگونه دردست بگیریم ؟

در این بازی چگونه امتیاز می گیرند ؟

ترتیب اعمال دست و پا در این شنا چگونه است ؟

را مورد توجه قرار می دهد. همچنین یادگیرنده باید به اطلاعات ارائه شده از طریق معلم به دقت توجه کند.این اطلاعات شامل راهنمایی های کلامی و اطلاعات بصری و شاید هم نمایش یک مهارت و یا نمایش ویدئویی اجرای مهارت است . پس از تجزیه این اطلاعات ، یادگیرنده بر اساس فهم خود از آن مهارت ، و با راهنمایی ویژه مربی ، طرح عمل و اجرا را می ریزد .شکل دهی به طرح عمل ، به عنوان تحکیم طرح حرکتی و یا طرح اجرا شناخته می شود تمرکز دقیق برای ترکیب صحیح اجزای مختلف مهارت در یک ترتیب ، ضروری است.در تلاش های اولیه برای اجرای مهارت ، اشتباه های بسیاری در اجرا وجود دارد ، که این اشتباهات بیشتر به صورت کلی هستند و اجرا دارای نوسانات زیاد است.اگرچه ممکن است یادگیرنده تصور نکند حرکات او به صورت نادرست انجام می گیرند و ممکن هست که شیوه اصلاح آن ها را نداند.بازخورد ویژه در یک قالب قابل فهم برای یادگیرنده باید از طریق معلم در اختیارش قرار گیرد تا او مهارت خود را بهبود بخشد ؛ برای مثال: شخصی که ضربه فورهند تنیس روی میز را یاد می گیرد ، باید با موضع گیری صحیح در زمین ، صحیح گرفتن راکت ، حالت ایستادن ، چرخش بدن ، نگاه کردن به توپ،ضربه زدن به توپ با راکت برای عبور از تور، انتقال وزن بدن ، دنبال کردن جریان حرکت و برگشت به حالت آماده توجه کند. فرد مبتدی ممکن است ، بعضی مواقع با زدن ضربه ، توپ را از تور عبور دهد ، بعضی مواقع توپ را به تور بزند و یا به اوت بفرستد.اگرچه ممکن است اعمال یادگیرنده دارای ترتیب و توالی صحیح باشند ، ولی آن نرمی ، روانی و پایداری مهارتی افراد مهار را نخواهد داشت .

 

سطح ارتباطی : سطح ارتباطی ، دومین سطح یادگیری است. در این مرحله پایه های اصلی مهارت یاد گرفته شده است و یادگیرنده تلاش خود را به تصحیح مهارت متمرکز می کند. در این سطح ، برای اجرای مهارت در زمان بندی مورد نیاز ، تلاش می شود و اجرای فرد نرم و روان به نظر می رسد. تعداد اشتباهات کم است و یادگیرنده از بعضی از اشتباهات آشکار خود در اجرای مهارت حرکتی با خبر است و از این اطلاعات برای سازگاری اجرای بعدی استفاده می کند.در این مرحله ، بازیکن تنیس موفقیت زیادی را در فرستادن توپ به داخل زمین از بالای تور دارد ، هرچند با اطمینان کامل نمی تواند توپ را به نقاط مورد نظر بفرستد . ممکن است بازیکن در تعقیب جریان حرکت پس از زدن ضربه به توپ موفق نباشد و از تنظیم زاویه مورد نیاز راکت نیز آگاه نباشد . در این مرحله ، مربی با آموزش اضافی متمرکز بر اعمال ویژه ، و اشاره به آثار و علائم مربوط ، یادگیرنده را یاری می دهد .

 

سطح خودکاری : سطح خودکاری ، سومین سطح یادگیری است . یادگیرنده پس از تمرین زیاد به این سطح می رسد . در این مرحله ، اجرای مهارت از ثبات برخوردار است و اشتباهات کم است .مهارت ، هماهنگی مطلوبی را دارا است و اجرای آن از طرف بازیکن بدون اعمال فشار صورت می گیرد. در این سطح ، اجرا به صورت خودکار انجام می شود . یادگیرنده هیچ توجهی به وجوه مختلف مهارت ندارد و اجرای مهارت بدون تفکر ، پیوسته درباره آن صورت می گیرد. بازیکن تنیس ، دیگر بر مبنای حرکتی متمرکز نمی شود؛ در عوض توجه او به فرستادن توپ به نقاط مورد نظر ، تغییر سرعت ضربه ها ، دادن پیچ به توپ ، و یا تاکتیک بازی ، متمرکز می شود . بازیکن همچنین در تشخیص اشتباهات، به وجود آوردن سازگاری های مورد نظر و خودآموزی ، مهارت زیادی به دست می آورد .افراد مختلف در این مرحله به یک میزان پیشرفت نمی کنند .همچنین تشخیص اینکه یک فرد در چه سطحی قرار دارد ، کار مشکلی است . با وجود این ، برای طراحی تمرینات جهت یادگیری موثر ، مربی باید با خصوصیات و نیازهای یادگیرنده در سطوح مختلف آشنا باشد . مربی، هم چنین باید از نیرو ها و عوامل موثر بر یادگیری باخبر باشد .

 

نیروهای موثر بر یادگیری : یادگیری ، بر تغییر در شخص ، تغییر در روش تمرین ، و اجرای یک مهارت ، و تغییر در طرز تلقی در یک شی دلالت دارد . یادگیری ، به معنی تغییر فزاینده در رفتار فرد است . بعضی از تغییرات سریع هستند ، نظیر وقتی که درباره یک مساله ، بینشی حاصل می شود . یادگیری ، دلالت بر تغییری می کند که در نتیجه تجربه و تمرین حاصل می شود.یادگیری ، دلالت بر تغییری می کند که در نتیجه تجربه و تمرین حاصل می شود.یادگیری ، از طریق تعلیم و تمرین و یا محیط ، رفتار را اصلاح می کند ، و مواردی چون کسب دانش ، بهبود مهارت در یک فعالیت ، حل یک مساله ، سازگاری با وضعیت جدید را در بر می گیرد . یادگیری ، یا از طریق کسب دانش.مهارت در نتیجه آموزش های مدرسه و یا سایر موسسات و یا در اثر ابتکارات و مطالعات شخصی حاصل می شود.یادگیری فرایندی پیوسته در طولل زندگی است.برای خلق شرایط موثر در یادگیری ، معلم باید با نیروهای تاثیر گذار بر آن آشنا باشد .

پنج نمونه از این نیروها ، عبارتند از : آمادگی ، سطح رشد ، انگیزش ، تقویت و اختلافات فردی .

 

آمادگی و یادگیری حرکتی : کسب موفقیت آمیز اطلاعات و یا مهارت ها ، به میزان آمادگی فرد بستگی دارد . آمادگی را می توان به شکل عوامل فیزیولوژیکی  و روانی اثر گذار بر توانایی و میل به یادگیری ، تعریف کرد .

 

آمادگی فیزیولوژیکی عبارت است از : توسعه کیفیت هایی چون قدرت لازم ، انعطاف پذیری ، استقامت و همچنین تکامل ارگان های مختلف بدن تا حدی که کودک قادر به کنترل بدن خود در فعالیت جسمانی باشد . آمادگی روانی با حالت ذهنی و روانی یادگیرنده ارتباط دارد.احساس و دیدگاه کودک و یا بزرگ سال نسبت به یادگیری یک مهارت ویژه و یا به عبارت دیگر  میل به یادگیری ، در کسب یک مهارت ویژه موثر است.برای ایجاد فضایی مناسب جهت یادگیری ، معلم باید آمادگی روانی و فیزیولوژیکی افراد را در نظر بگیرد . طراحان مواد آموزشی و فعالیت ها باید برای تعلیم دادن ، با خصوصیات شناختی ، احساسی ، جسمانی و همچنین با تجارب گذشته فرد آشنا باشند. این دانش ، معلم را در طراحی برنامه های موثر در یادگیری یاری خواهد کرد . آموزش معلم باید به نحوی باشد که یادگیرندگان موفقیت را تجربه کنند.از تلاش برای یادگیری کارها و مهرت های بسیار مشکل و بیش از حد توانایی فردی ، دلسردی و سرخوردگی حاصل می شود.موضوعات و فعالیت های آموزشی آسان نیز ، باید با توانایی فرد سازگار گردند تا محرک و موجب تلاش او باشند .همچنین فعالیت های بسیار سخت نیز باید آسان شود .

 

مثال : در فوتبال فرد خردسال ، ابتدا ضربه زدن به توپ های کاشته را یاد می گیرد ، بعد ضربه زدن به اشیا متحرک و توپ های پرتابی. این تعدیل برای این است که کودکان در نشانه روی و دنبال کردن و ضربه زدن به اشیاء متحرک دچار مشکل می شوند. با اجازه دادن به کودک برای ضربه زدن به توپ ساکن ، کودک فرصت تمرین و ضربه زدن بهاشیا را به دست آورده ، در تلاش خود احساس موفقیت می کند . مطمنا ضربه زدن به توپ کاشته ؛ برای کودک رضایت بخش تر است تا ناتوانیی در ضربه زدن به توپ های پرتابی و در حال حرکت. سازگاری مواد و فعالیت های آموزشی با توانایی فرد ، مستلزم توجه به میزان آمادگی فیزیولوژیکی فرد است . طراحی تجارب یادگیری ای که موجب موفقیت می گردند ، باعث افزایش آمادگی روانی برای یادگیی می شود .

 

رشد و تکامل حرکتی و یادگیری حرکتی : پیاژه ، روانشناس اظهار می دارد که فرایند های یادگیری وقتی سرعت می گیرد که تجارب عرضه شده به فرد ، با توانایی جسمی و هوشی او سازگار باشد.برای این که مربی تربیت بدنی فعالیت ها را با سطح تکاملی فرد مرتبط سازد باید رشد و تکامل ذهنی ، هیجانی و حرکتی را بشناسد ( روانشناسی و یادگیری حرکتی )

رشد و تکامل حرکتی زمینه ای مطالعاتی است که پیشینه آن در تربیت بدنی به سال 1940 بر می گردد . محققان در این زمینه تلاش کردند تا ارتباط بین رشد و تکامل با اجرای انسان را بهتر درک کند . در ابتدا تصور می شد که رشد و تکامل حرکتی با فرایند بلوغ انسانی مرتبط باشد ؛ به عبارت دیگر تصور می شد که تکامل حرکتی با رشد فرد از دوران کودکی به بزرگسالی ، در یک فرایند فزاینده به وقوع می پیوندد ؛ در حالی که این تصور امروزه تغییر پیدا کرده است و امروزه تکامل حرکتی را مقوله ای می دانند که از تمام اعمال شخصی و یا محیط تاثیر می پذیرد . به علاوه امروزه عقیده بر این است که تکامل حرکتی نه تنها در دوران اولیه زندگی بلکه در طول زندگی به وقوع می پیوندد . در بررسی های معاصر در زمینه تکامل حرکتی ، به مطالعه طولی تغییرات در حرکت انسان و شلخص های ژنتیکی حرکت توجه شده است . برخی از مفاهیم مرتبط با حوزه تکامل حرکتی عبارتند از :

 

1- تکامل حرکتی شخص با زمان و گذشت عمر او تغییر می کند .

2- فعالیت های تربیت بدنی با سطح تکاملی افراد ارتباط دارد .

3- ارتباطات سلول عصبی بر توانایی بالقوه مهارتی تاثیر می گذارند .

4- تغییرات قد و وزن ماهیت مکانیکی عملکرد جسمانی را عوض می کند .

5- تکامل مهارت های پایه اساس موفقیت در مهارت های پیچیده است .

 

دانش تکامل حرکتی و توانایی ارزیابی سطح تکاملی فرد ، برای برنامه ریزی فعالیت ها و تجارب مناسب در جهت یادگیری مهارت حرکتی ضروری است . انگیزش عامل دیگری است که در یادگیری تاثیر عمیقی دارد .

 

انگیزش و یادگیری حرکتی : انگیزش اساس یادگیری است . اصطلاح انگیزش عبارت است از : وضعیتی که در آن فرد فعالیت های متمایل به هدف مورد نظر را شروع می کند . نیاز ها و خواسته ها ، چهارچوب اساسی انگیزش هستند . وقتی جوانی ، احساس می کند که نیاز های ارضا نشده ای دارد برای ارضای آن ها حرکت می کند . این نیاز و کشش ، جوانان را وا می دارد تا از طریق عمل مقتضی ، برای برآورده ساختن نیاز شناخته شده ، به دنبال راه حل باشند . این مسیر عمل ، ممکن است مستلزم تمرین ، تلاش ، کسب دانش ، و یا سایر اقدامات برای موفقیت باشد .

 

انگیزش یا برانگیختگی عمومی ، جوان را برای عمل و فعالیت تحریک می کند همچنین ، انگیزش را می توان به عنوان میل برای نیل به هدف و برآورده ساختن نیازهای خاص تلقی کرد . عبارت نیاز ، به کمبود درونی ارگانیسم مربوط می شود.نیاز ممکن است ، فیزیولوژیکی و یا روانی باشد.اصطلاح میل و کشش با مفهوم محرک برای عمل در ارتباط است.

برای مثال: انگیزش ، ممکن است به شکل میل به تمرین برای ارضای نیاز به تندرستی جسمی باشد . عوامل محرک و برانگیزنده برای آمادگی جسمانی ، ممکن است از خواست درونی شخص نشات بگیرد و ممکن هم هست نتیجه نیروهای بیرونی مانند : فشارهای همتایان برای نیل به آمادگی جسمانی باشد.اگرچه انگیزش به طور طبیعی امری درونی است ، اما ممکن است از عوامل بیرونی تاثیر بپذیرد.

برای مثال: انگیزش هایی که نوجوانان و جوانان را به شرکت در ورزش وا می دارند ، ممکن است درونی و یا بیرونی باشند . انگیزش هایی چون میل به تکامل جسمانی برای دستیابی به شادی و یا میل به آزمون و سنجش محدودیت ها ، نمونه هایی از انگیزش درونی برای یادگیری هستند . میل به کسب جایزه و میل به شرکت در فعالیت به دلیل فشار والدین ، و یا کسب درآمد ، نمونه هایی از انگیزش بیرونی برای شرکت در فعالیت ها هستند.

ممکن است یک دانش آموز ، تصمیم بگیرد برای بهبود و وضعیت تندرستی در یک برنامه ی آمادگیی جسمانی شرکت کند (انگیزش درونی) ، یک دانش آموز هم ممکن است برای اجرای دستور مربی خود این کار را انجام دهد (انگیزش بیرونی) انگیزش درونی بیشتر موجب یادگیری مثبت و اجرای پایدار برای شرکت کننده می شود ، تا انگیزش بیرونی.در برنامه های تربیت بدنی انگیزش هایی چون تکامل جسمانی ، میل به یادگیری مهارت های حرکتی ، توسعه مهارت های حرکتی برای رشته ای خاص و میل بیشتر به تلاش ، همه با ارزش هستند و باید تقویت شوند .

 

مربی تربیت بدنی باید از انگیزه  های نوجوانان و جوانان برای شرکت در برنامه ها نیز آگاه باشند . انگیزه افراد مختلف ، ممکن است با هم متفاوت باشد . بنابراین ، توجه به تفاوت های فردی مهم است . اگر مربی تربیت بدنی برنامه ها را به نحو محرک ، مطلوب و رضایت بخش طراحی کند ، این تغییر قابل پیش بینی است . در نتیجه تلاش آگاهانه ی مربی ، باید با طرح برنامه موثر ، یک نوجوان بی علاقه ، هم از خود علاقه نشان دهد .

 

اعمال مربی تربیت بدنی اثر مثبتی در انگیزش افراد دارد . در یک برنامه ی تربیت بدنی ، تمام افراد به یک اندازه برای یادگیری مهارت جدید برانگیخته نخواهند شد ، در حقیقت ممکن است بعضی از افراد ، هرگز برای یادگیری برانگیخته نشوند . مربی از طریق برقراری اهداف قابل حصول و برانگیزنده ، می تواند انگیزه افراد را برای یادگیری افزایش دهد.همچنین،با موفقیت آمیز ساختن محیط یادگیری و یا خلق تجارب مثبت و لذت بخش ، انگیزش تقویت می گردد . با تقویت می توان سطح برانگیختگی نوجوان و جوان را بهبود بخشید .

 

تقویت و یادگیری حرکتی : مربی تربیت بدنی باید از ضروریت تقویت در یادگیری مهارت ها و دیگر رفتار ها آگاه باشند. تقویت ، عبارت است از : استفاده از وقایع ، اعمال و رفتار ، برای افزایش احتمال وقوع یک پاسخ معین ، تقویت ممکن است منفی یا مثبت باشد . تقویت وقتی مثبت است که پس از وقوع پاسخ مطلوب ، اعمال شود . و هنگامی منفی است که پیامد یک پاسخ مطلوب از آن مضایقه شود.تشویق ، تمجید ، ستایش و یا(یک دست زدن به پشت بازیکن) پس از اجرای موفقیت آمیز یک مهارت ، نمونه هایی از تقویت مثبت هستند . این قبیل قدردانی از موفقیت نوجوان ، نه تنها اجرای مهارت صحیح را تقویت خواهد کرد ، بلکه در اصلاح مهارت و تسلط بیشتر او در آن نیز موثر خواهد بود . اگر مربی تلاش های فرد را در اجرای مهارت کوچک بشمارد ، و با موفقیت نوجوان در اجرای مهارت این عمل را تکرار نکند ، او از تقویت منفی استفاده کرده است .

تقویت کننده ها یا ملموس هستند ، مانند : اهدای مال یا کالا و پول ؛ یا ناملموس هستند ، مانند : تمجید کلامی دست به پشت زدن و یا تایید کردن با سر . تحقیقات نشان می دهد که تقویت بلافاصله پس از پاسخ بسیار موثر تر از تقویت با تاخیر است .

 

تفاوت های فردی و یادگیری حرکتی : در هر موقعیتی از یادگیری ، چه در یادگیری کودکان و چه جوانان و چه بزرگسالان ؛ مربی باید از تفاوت های فردی متعلمان آگاه باشد . اهمیت توجه به تفاوت های فردی در تکامل حرکتی ، آمادگی، انگیزش ، تقویت ، پیش از این مورد بحث قرار گرفت. ا وجود این در هنگام برنامه ریزی عوامل دیگر نیز باید توسط مربی مورد توجه قرار گیرد .

تفاوت سطوح و زمینه های اجتماعی و اقتصادی افراد نیز از موارد مهم است. بعضی از نوجوانان و جوانان از طبقات متوسط و بعضی از طبقات فقیرند. این عوامل می توانند به طور عمیقیبر تجارب قبلی افراد که آن ها را در محیط یادگیری با خود یدک می کشند ، تاثیر بگذارند .تفاوت در توانایی های جسمانی نیز باید در میان جوانان و نوجوانان مشخص شود . تفاوت های هوشی و تفاوت در شیوه های ترجیحی در یادگیری ، مشخص کننده روش تدریس مهارت ها هستند .

تفاوت های شخصیتی نیز از موارد بسیار مهم است . بعضی از افراد مهاجم و تندرو و بعضی گوشه گیر و خجالتی هستند . بعضی از افراد مشتاقند به مهارت های جدید بپردازند و برخی از یادگیری مطلب جدید مرعوب و نسبت به آن بی میل اند .

طراحی تجارب یادگیری مطابق با تفاوت های فردی ، مستلزم برنامه ریزی دقیق تربیت بدنی است . وظیفه تنظیم و طراحی تجارب یادگیری بریا استعداد های مختلف کار ساده ای نیست ؛ هرچند غیر ممکن هم نیست . مربی باید به افراد برای نیل به بالاترین حد توانای آنان کمک کند .

مفاهیم یادگیری : در برنامه ریزی برای یادگیری حرکت ، مربی باید سطح آمادگی ، تکامل ، خصوصیات شخصی انگیزش و نیاز به تقویت را مورد توجه قرار دهد . از این نظر توجه بیش از پیش به مفاهیم ، عوامل و وضعیت های موثر در یادگیری مهارت های حرکتی و بهبود اجراء مفید خواهد بود .

 

1- جلسات تمرین باید موجب آمادگی بهینه در یادگیری باشد : شیوه سازمان دهی جلسات تمرین تاثیر عمیقی بر میزان یادگیری دارد. تمرینات باید طوری سازماندهی شوند ، که عوامل و عناصر بازدارنده از محیط آموزشی ، حذف گردند . معلم نیز باید از تحکیم یک وضعیت ذهنی در یادگیرنده ، از وجود تسهیلات مناسب ، از زمینه فکری مناسب یادگیرنده برای درک و شناخت مواد و لوازم تدارک شده ، و از مناسب بودن شرایط برای آموزش اطمینان حاصل کند. محققین معتقدند:باید آگاه بود که یک ترکیب ایده آل و واحد از تمرین و استراحت عملب نیست. در طراحی تمرین باید به ماهیت کاری که باید یاد گرفته شود ، ویژگی های یادگیرنده ، و انرژی مورد نیاز برای اجراب آن کار توجه شود. همچنین معتقدند: جلسات تمرین باید طوری بنا شوند که بیشترین فرصت انجام کار برای یادگیرنده فراهم آید . و همچنین : بر ضرورت بیشترین زمان برای تمرین یک کار ( وظیفه ) و ضرورت سازگاری آن با سطح توانایی فرد تاکید می شود .

 

2- یادگیرنده باید آن کار و وظیفه ای را که می خواهد یاد بگیرد ، درک کند : کمک به یادگیرنده برای شناخت ماهیت کاری که باید یاد گرفته شود ، اولین قدم در فرایند یادگیری است . به طور معمول یادگیرنده ها در تحکیم تصورات ، از آموزش های کلامی معلم بهره می برند . همچنین ممکن است در مواقع تشریح حرکات بسیار پیچیده ، از این آموزش ها بیش از حد معمول استفاده مند . تعلیم و آموزش افراطی و بیش از حد ، یادگیرنده را سردرگم می کند و در مواجهه، او با سیل عظیمی از اطلاعات درباره موضوعی که باید انجام شود، بسیاری از اطلاعات هدر می رود.بنابراین ، آموزش ها و تدریس باید عناصر کلیدی موضوع تدریس را در بر گیرد . آموزش مختصر و مفید به همراه سایر تکنیک های تدریس چون نمایش حرکات ، خیلی مفید تر از آموزش های کلامی تنها است . نمایش مهارت ها موجب به وجود آمدن تصور ذهنی در یادگیرنده می شود .

 

3. ماهیت مهارت و یادگیری که باید آموخته شود ، باید در هنگام برنامه ریزی برای تمرین مورد توجه باشد : مهارت ها به طریق گوناگون قابل طبقه بندی هستند . برای تسهیل امر یادگیری ، تمرینات باید با مهارت مورد آموزش سازگار باشند . به طور کلی مهارت ها بر اساس یک توالی طبقه بندی می شود. مهارت های        (باز و بسته) یکی از طبقه بندی های معمول است. مهارت باز در محیط متغیر و متحول اجرا می شود                (دریبل در فوتبال) ، و مهارت بسته در محیط ثابت و پایدار به اجرا در می آید (شنای کرال).در مراحل اولیه ی یادگیری یک مهارت (باز)، معلم باید محیط ثابتی (بسته) را به وجود آورد تا یادگیری فرد مبتدی تسهیل شود . بنابراین ، مهارت های باز برای مدتی باید به صورت بسته تمرین شوند و پس از کسب آمادگی مهارت ها در محیط باز تکرار گردد .

 

4- در تصمیم گیری برای تدریس به شیوه ی جزء به جزء و یا کلی ، باید ماهیت کار و زمینه ی یادگیرنده مورد توجه قرار گیرد : استفاده از روش تدریس جزء به جزء و یا کلی در مهارت های حرکتی یک تصمیم ضروری است ، که باید از طرف معلم اتخاذ شود . سوال اساسی این است که آیا شما در تدریس شنای کرال سینه از روش کلی استفاده می کنید ، ویا اینکه حرکات را ریز می کنید ، مثلا : عمل دست ها ، عمل پاها و تنفس را جداگانه تدریس می کنید ؟ درباره پاس بغل پا در فوتبال ، و یا شوت جفت در بسکتبال چطور ؟ اگر یادگیرنده دارای مهارت سطح بالایی است که از تجارب قبلی در ورزش برخوردار است آیا روش جزء به جزء بهتر است یا روش کلی

مربی باید در آموزش حرکات پیچیده از روش جزء به جزء استفاده کند ، و در مواردی که عناصر مهارت ، با هم ارتباط تنگاتنگ دارند( مانند : شوت جفت بسکتبال) مهارت باید به صورت کلی آموزش داده شود . جزء ها هم ممکن است شامل مهارت هایی مجزایی باشند . افراد ماهر ، با تجارب قبلی در ورزش در روش کلی بهتر یاد خواهند گرفت ، و افراد غیر ماهر یا با مهارت کم و یا دارای قدرت توجه و تمرکز کم ، مثل کودکان و نوجوانان ، در روش جزء به جزء موفق خواهند بود در روش جزء به جزء ، اگر قبل از آموزش اجزا ، کل مهارت به نمایش دراید ، تجربه مفیدی برای نوآموز فراهم خواهد کرد ، و یادگیرنده را در سازماندهی اطلاعات و در شناخت هدف مهارت یاری خواهد داد . در تدریس پرش ارتفاع به شیوه جزء به جزء ، ابتدا شیوه ی دورخیز و دویدن به طرف میله ، سپس پرش ، و در نهایت فرود آموزش داده می شود ، و در پایان نیز نوآموز کل مهارت را تمرین می کند

 

5. تاکید بر سرعت و یا دقت در یادگیری یک مهارت ، به اقتضائات آن مهارت بستگی دارد : اغلب ، مربیان در مراحل اولیه آموختن یک مهارت ، قضاوت کنند که آیا باید بر سرعت مهارت تاکید شود با بر دقت آن !! به طور خلاصه برای اجرای هرچه دقیق تر یک مهارت ، اجرا کننده مقداری از سرعت مهارت را قربانی دقت خواهد کرد ، و حرکت را به آهستگی انجام خواهد داد . نیل به سرعت و شتاب بیشینه( حداکثر شتاب ) در یک مهارت ، مستلزم فداکردن دقت است . زمانی که هر دوی سرعت و دقت مطلوب باشند ، کیفیت هردو کاهش خواهد یافت . ورزش های مختلف به سرعت و دقت متفاوتی احتیاج دارند. مربی تربیت بدنی باید ضرورت های کار مورد نظر را بشناسد و تمرینات را به نحو هماهنگ طراحی کند . یک روش این است ، که مبتدی در آغاز با سرعت ممکن مهارت را اجرا کند و پس از کسب سرعت روی دقت نیز تمرین کند . در روش دیگر، بر تمرین مهارت با دقت هرچه بیشتر و کاستن از سرعت حرکت تمرکز می شود ، و پس از کسب دقت ، بر افزایش سرعت حرکت تاکید می شود . تاکید سرعت و دقت نیز یکی از روش های آموزشی است. معلم باید احتیاجات سرعت و دقت در یک مهارت را بشناسد و شرایط تمرین را طوری فراهم کند که یادگیرنده بتواند در موقعیت اجرا به تمرین مهارت بپردازد.

 

6. انتقال یادگیری ، یادگیری مهارت های حرکتی را تسهیل می کند : اثر مهارت های پیشین ، بر یادگیری و یا بر اجرای مهارت های جدید را انتقال یادگیری گویند . این تاثیر ممکن است منفی یا مثبت باشد .

 

انتقال مثبت : وقتی تجارب پیشین بر اجرا و یادگیری مهارت جدید کمک کند ، انتقال مثبت است . مثال : دانش آموزی که بازی تنیس را یاد گرفته ، به راحتی بازی بدمینتون را یاد می گیرد ؛ زیرا هر دو رشته ضربات شبیه به هم و راکت شبیه به هم دارند . اغلب محققین بر این عقیده اند ، که در بیشتر اعمالی که دارای ارتباطات جزء به کل مشابه هستند ، انتقال مثبت صورت می گیرد . مثال : بازی های راکتی مانند : اسکواش ، تنیس ، بدمینتون دارای ارتباطات جزء به کل شبیه به هم هستند . اعتقاد بر این است که انتقال هایی در این رشته صورت می گیرد انتقال یک عمل خود به خودی نیست ، هرقدر تجارب با معنی و هدف دار تر باشند ، احتمال انتقال آن ها نیز بیشتر است . در موقعیت های زیر انتقال در بیشترین سطح صورت می گیرد :

1- وقتی یاد گیرنده ها باهوش باشند

2. وقتی موقعیت ها مشابه باشند

3. در جایی که یادگیرنده برای انتقال موثر تلاش می کند

4. هنگامی که اصول و روش های پایه به خوبی درک شوند

5. زمانی که یک چیز برای انتقال تدریس شود .

 

انتقال منفی : مربیان و معلمان تربیت بدنی همچنین باید از انتقال منفی آگاه باشند . هنگامی که مهارت های پیشین در یادگیری مهارت مزاحمت ایجاد کنند ، انتقال منفی است . مثال : فردی برای اولین بار به بازی هاکی مبادرت می کند ، در تاب دادن چوب هاکی به دلیل تجارب قبلی در بدمینتون و اسکواش به مشکل بر می خورد .

معلمان تربیت بدنی و مربیان ، به انتقال مهارت های آموخته شده از جلسات تمرین به بازی های واقعی تمایل نشان داده اند . به عبارت دیگر ، آن ها می کوشند موقعیت بازی را تا حد امکان در تمرین پیاده کنند ، یا آن ها در تلاش اند ، در تمرین ورزشکاران را با شرایط مسابقه آشنا سازند . مثال : در طول تمرین قبل از مسابقه بسکتبال ، ممکن است از افراد ذخیره بخواهند که نقش حریف را بازی کنند ، تا تیم اصلی در روز قبل از مسابقه با شیوه بازی حریف آشنا شوند . انتقال ممکن است در فراگیری یک مهارت هم نقش تسهیلی داشته باشد و هم نقش بازدارنده . مربی باید از اصول انتقال آگاه باشد تا با استفاده از انتقال مثبت ، یادگیری را بهبود و اجرا را تکامل بخشد و بتواند به آسانی با انتقال منفی مقابله کند

 

 7- بازخورد اساس یادگیری است : بازخورد یکی از مهمترین عوامل موثر بر یادگیری است  بازخورد عبارت است از : اطلاعاتی در مورد اجرای مهارت. بازخورد ، عملکردهای متعددی دارد.این کار برای فرد اطلاعاتی را در زمینه اجرا فراهم می آورد . با استفاده از این اطلاعات ، یادگیرنده قبل از تلاش بعدی سازگاری هایی را در پاسخ به وجود می آورد . دیگر این که بازخورد ، می تواند تلاش های یادگیرنده را تقویت کند و پاسخ به وجود می آورد . همچنین بازخورد ممکن است با ارائه اطلاعاتی درباره روند پیشرفت یادگیرنده را برانگیزد .

بازخورد  به چند طریق طبقه بندی می شود :

1- بازخورد ، ممکن است برای تصحیح اشتباه بر روی نتایج حرکت و یا خود حرکت متمرکز شود .

2- آگاهی از نتایج ، اطلاعاتی را درباره آثار حرکت بر محیط فراهم می کند ؛ اطلاعاتی که برای یادگیرنده آشکار می کند ، که آیا حرکت به هدف خود رسیده یا نه .

آگاهی از اجزا ، اطلاعاتی را درباره خود حرکت فراهم می آورد . آگاهی و احساسات یادگیرنده نسبت به میزان درستی حرکت اجرا شده در مسابقه در مقایسه با حرکت مورد نظر ؛ آگاهی از اجزای آن نامیده می شود . مثال : در پرتاب آزاد بسکتبال بازیکن به آسانی میتواند گل شدن توپ ( رفتن آن داخل سبد ) را که هدف حرکت است ، مشاهده مند .این آگاهی از نتیجه است . همچنین ، بازیکن حتی قبل از اینکه توپ وارد سبد شود ، به دلیل احساسی که نسبت به درستی حرکت دارد ، ممکن است بداند که شوت خوبی انجام داده است .این آگاهی از اجراء است . آگاهی از اجراء به حساسیت یادگیرنده نسبت به احساسات مرتبط با اجراهای درست و یا نادرست بستگی دارد ؛ به عبارت دیگر ، یادگیرنده  از آن چه احساس می کند درست یا غلط است ، با خبر می شود . تغییرات در اجرا زمانی رخ می دهد که یادگیرنده اطلاعات مربوط به نتیجه را با نتیجه مورد انتظار و اطلاعات مربوط به اجرا را با حرکت مورد نظر مقایسه کند . یادگیرنده اجرای خود را با این اطلاعات ، سازگار می کند تا به پاسخ درست دست یابد

 

بازخورد ممکن است بر اساس منبع آن و یا بر اساس زمان و وقوع آن طبقه بندی گردد :

 

1- بازخورد درونی : هنگامی که منبع اطلاعات خود نتیجه کار یا مهارت باشد ، می توان بازخورد را درونی نامید . خوابیدن سرویس در زمین حریف ، گل شدن پرتاب آزاد در بسکتبال ، بیرون رفتن توپ از کناره دروازه در فوتبال ، نمونه هایی از این بازخورد های درونی هستند .

 

2- بازخورد بیرونی : اطلاعاتی از منابع بیرونی ، مانند : مربی ، دوست و یا یک نوار ویدئو را بازخورد بیرونی یا افزوده می نامند .

 

3- بازخورد همزمان : وقتی یادگیرنده در خلال اجراء ، اطلاعاتی دریافت می کند ، این بازخورد همزمان نامیده می شود .

 

4- بازخورد پایانی : بازخورد پس از اجرا را بازخورد پایانی یا نهایی می نامند .

 

بعضی اوقات بازخورد و یا اطلاعات از منابع مختلفی سرچشمه می گیرند ؛ مثلا : گفته های معلم در خلال اجرای یادگیرنده ، موجب بازخورد بیرونی همزمان می شود . بازیکن فوتبال ، با دیدن گل شدن توپ شوت شده ، بازخورد درونی نهایی و یا پایانی دریافت می کند .

در نقش مهم بازخورد در یادگیری مهارت های حرکتی ، تردیدی وجود ندارد . در سطح اولیه یادگیری یک مهارت ، بازخورد نقش اساسی دارد  بازخورد ، باید در یک نظام بسیار معنی دار به یادگیرنده انتقال یابد . معلم باید متعلمان را در آگاهی از بازخورد مناسب و در دسترس کمک کند ، و به آن ها آموزش دهد که چگونه از این اطلاعات برای بهبود اجراء استفاده کنند .

 

8. تمرین ذهنی یادگیری مهارت های حرکتی را بهبود می بخشد : تمرین ذهنی عبارت است از : ((مرین سمبلیک یک مهارت بدون حرکت عضلات عمده بدن)) . مربیان تربیت بدنی باید تمرین ذهنی و نقش آن در یادگیری مهارت های حرکتی را مورد توجه قرار دهند . تحقیقات حاکی از این است که ، با اینکه تمرین جسمی برتر از تمرین ذهنی است و تمرین ذهنی به هیچ وجه نمی تواند جای عمل را بگیرد ، اما تمرین ذهنی یادگیری مهارت های جدید و یا اجرای مهارت های پیشین را تسهیل می کند . با ترکیب تمرین بدنی و ذهنی ، بهترین شیوه حاصل می شود ؛ برای مثال‌ : اگر به دلیل محدودیت تجهیزات و فضا ، تمام افراد قادر به تمرین جسمی مهارت نباشند ، کسانی که منتظر نوبت برای تمرین جسمی هستند ، می توانند با تمرین ذهنی این زمان را به نحو مفید بگذرانند . در حالی که یک نفر روی میله بارفیکس به تمرین تاب می پردازد ، دیگر دانش آموزان برای تسلط در مهارت به مرور ذهنی عناصر مشغول می شوند . یکی دیگر از روش های ذهنی این است که ، یادگیرنده نسبت به تجسم ذهنی اجرای موفق در مهارت خاص تشویق شود ، تا با مرور اجراء به صورت ذهنی ، پاسخ های صحیح تقویت گردند .

مربیان و معلمان تربیت بدنی باید موقعیت تمرین ذهنی را فراهم آورند . اغلب اوقات شرکت کننده مدت زیادیانتظار می کشد تا نوبت تمرین عملی فرا رسد ، این مدت به جای هدر رفتن ، می تواند صرف تمرین ذهنی شود . معلم با دادن آموزش های ویژه می تواند تلاش های نخستین کودکان را در تمرین ذهنی هدایت کند . باید متذکر شد که ، ممکن است تمرین ذهنی برای کودکان خیلی جوان به علت عدم تکامل ذهنی و کم بودن ظرفیت توجه ، مفید نباشد . برای مودکان جوان تر فرصت های تمرین جسمانی با ارزش تر است .

 

9. یادگیرنده ممکن است در اجراء به فلات برسد : حدودی که فرد یک مهارت را یاد گرفته است ، از اجرای او قابل برداشت است . در هنگام یادگیری یک مهارت جدید ، پیشرفت قابل توجهی در اجرا مشاهده می شود . این روند ممکن است به فلات ( پیشرفت صعودی در یادگیری حرکت وجود ندارد ) ختم شود و یا دوره ای پیش بیاید که پیشرفت کمی در مهارت مشاهده شود . در نهایت تمرین بیشتر ، در آینده به پیشرفت قابل توجهی در اجرا منجر می شود . علت های متعددی برای فلات وجود دارد ، چون فقدان انگیزه ، ناتوانی در درک و تصور روشن هدفی که باید حصول گردد ، بی توجهی به علائم مناسب و یا توجه به نشانه های نامربوط ، آمادگی برای انتقال از مهارت های پایه به مهارت های بسیار پیچیده فرایند یادگیری و موقعیت بد یادگیری دخیل هستند . مربیان تربیت بدنی باید با فلات و شرایطی که موجب کند شدن روند پیشرفت در فعالیت می شود ، آگاه باشند . آنان همچنین باید نه تنها در ایجاد و به کارگیری مفاهیم و مهارت ها دقت کافی به عمل آورند ، و در این مورد عجولانه عمل نکنند ، بلکه باید برای تسلط بر مهارت ، زمان کافی را اختصاص دهند . همچنین باید مراقب عوامل جسمی بازدارنده ، مانند : خستگی و یا ناتوانی باشند . بعضی از افراد به دلیل محدودیت های فیزیولوژیکی در سرعت ، استقامت و سایر خصوصیات بد جسمانی نمی توانند ، فراتر از حد مشخصی پیشرفت کنند ، گرچه گاهی نیز ممکن است مشکلات افراد ، به محدودیت های فیزیولوژیکی مربوط نباشد و معلول محدودیت های روانی آن ها باشد . محدودیت های روانی با استفاده از تکنیک های مربوط به برانگیختن علاقه نسبت به یادگیری ، رفع می شوند .

 

10. خود تحلیلی با خودکاوی باید توسعه یابد : در خلال مرحله ابتدایی آموزش ، وقتی تکنیک های پایه یک مهارت آموخته می شود ، آموزش و کمک معلم ضروری ، مهم و الزامی است . با کسب مهارت ، یادگیرنده کمتر به کمک معلم و مربی متکا می ماند ، و بیشتر از استفاده درونی خود بهره می گیرد . معلم خوب افراد را یاری می دهد تا معلم خود باشند . این امر از طریق ایجاد فرصت استفاده از خود تحلیلی ممکن می گردد . باید روش تشخیص اشتباهات و شیوه تصحیح آن ها به نوآموز آموخته شود . معلم و مربی با  کمک به دانش آموز برای آگاه شدن از اجرای خود و تکنیک های بهبود اجراء وسایل یادگیری مستمر را فراهم می کند .

 

 11. رهبری عامل تعیین کننده ای در تحقق یادگیری است : میزان یادگیری تا حدود زیادی به شیوه رهبری مربی تربیت بدنی وابسته است . مربی تربیت بدنی باید اطمینان حاصل کند که ، یادگیرنده تصور روشنی از هدف مورد نظر داشته باشد . تجربیات باید طوری طراحی شوند که فرصت های اجرای مهارت را افزایش داده ، فعالیت و اعمال بی حاصل مانند: انتظار کشیدن و وقت تلف کردن را به حداقل برساند . مربی تربیت بدنی باید مواد آموزشی را متناسب با سطح شناخت یادگیرنده مهیا کند و از تفاوت های فردینیز آگاه باشد . او باید از قدرت رهبری خود برای پربار ساختن موقعیت تدریس و آموزش استفاده کند .

 

این جزوه ، به منظور آشنایی معلمین تربیت بدنی و مربیان با مفاهیم و نکات مهم در قلمرو یادگیری حرکتی آورده شد . شناخت شیوه یادگیری مهارت های حرکتی ، مربی را در طراحی تجارب مفید برای یادگیری موثر ، یاری خواهد کرد . از کار های مربیان تربیت بدنی ، در مدارس و سایر حیطه های تعلیم و تربیت ، تحقق یادگیری موثر است . در آموزشگاه ها ، مثلا : در مدارس ابتدائی ، مربی تسلط بر مهارت های حرکتی پایه در کودکان را در نظر دارد . مربی دبیرستان ، به کسب مهارت های متنوع در ورزش ها ( ورزش های عادتی ) توجه دارد . مربیان نیز با سپری کردن ساعات بی شمار قصد دارند به ورزشکاران برای بهبود بخشیدن به مهارت های ضروری در سطوح بالا کمک کنند . بنابراین ، شناخت چگونگی تحقق یادگیری و چگونگی تسهیل آن ، یک دانش اساسی و ضروری برای مربیان تربیت بدنی است . به علاوه روشی که در آن افراد ، حرکات خود را کنترل می کنند  ( کنترل حرکتی ) و تاثیر تکامل ( تکامل حرکتی ) بر یادگیری ، از مهم ترین موارد قابل توجه در طراحی تجارب برای یادگیریی است .