رییس کمیسیون روانشناسی کمیته ملی المپیک با اشاره به جایگاه خوب روانشناسی ورزشی نسبت به 20 سال گذشته، بر این باور است که این جایگاه هرچند هنوز ایدهآل نیست، اما در حال حاضر اکثر فدراسیونها به این باور رسیدهاند که مهارتهای روان شناختی نقش کلیدی و مهمی را برای موفقیت و کسب مدالآوری ورزشکاران المپیکی آنها ایفا میکند.
در ادامه گفتوگوی تفصیلی خبرنگار ورزشی خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) را با دکتر سید محمد کاظم واعظ موسوی، رییس کمیسیون روانشناسی کمیته ملی المپیک پیرامون جایگاه روانشناسی ورزشی بین تیمهای المپیکی و نقش حضور روانشناس در کاروان اعزامی به المپیک ریو برای موفقیت ورزشکاران را میخوانید.
*جایگاه روانشناسی ورزش نسبت به 20 سال گذشته راضی کننده است
جایگاه روانشناسی ورزش در ذهن گردانندگان تیمهای ملی بویژه در بین تیم های المپیکی در طی 20 سال گذشته تاکنون که کار را آغاز کردیم، تغییر زیادی کرده و اکثر مربیان، سرپرستان و روسای فدراسیونها به این باور رسیدهاند که نقش مشاوره و مهارتهای روانی در موفقیت ورزشکاران بویژه رویدادهای حساس و مهمی چون المپیک بسیار موثر و مفید است. در حالی که در گذشته درک مشاوره ذهنی برای بعضیها سخت بود و تیمها مشکلات پیش پا افتادهتری نسبت به آمادگی ذهنی داشتند، امروز پس از گذشت 20 سال روسای فدراسیونها به این واقعیت پیبردهاند که تیمهای ملی به پشتیبانی روانشناختی نیازمندند و مشاوره در حیطه مهارتهای ذهنی به ارتقای عملکرد آنها کمک میکند. به همین خاطر وضعیت جایگاه روانشناسی در برهه کنونی هرچند هنوز ایدهآل نیست، اما شخصاٌ راضی هستم و معتقدم شرایط روانشناسی نسبت به گذشته خیلی بهتر شده است.
*تیراندازان به طور مساوی از مهارتهای روانشناختی استقبال نمیکنند
به منظور حمایت از ورزشکاران المپیکی از بعد مهارتهای روانشناختی، مرکز نظارت بر عملکرد تیمهای ملی چندماه پیش نامهای را به تمام فدراسیونهایی که قرار است در المپیک شرکت کنند، ارسال و آمادگی خود را برای حمایت و پشتیبانی روانشناختی ورزشکاران حاضر در المپیک ریو اعلام کرد و حتی عنوان شده بود که هزینههای این پشتیبانی با کمیته ملی المپیک است. در پاسخ به این نامه برخی از فدراسیونها همانند تکواندو بانوان و تیراندازی آمادگی خود را برای بهرهگیری و استفاده از مشاورههای روانشناختی اعلام کردند. البته در رشته تیراندازی، خود من مسئولیت این کار را بر عهده داشتم و تیراندازان با حضور در محل کمیسیون روانشناسی کمیته ملی المپیک از مهارتهای روانشناختی برخوردار میشوند. البته باید بگوییم استقبال تیراندازان از مشاورههای روانی یکسان نیست؛ به طوری که بعضی از ورزشکاران بیشتر، برخی کمتر و بعضیها هم احتمالا روشهای دیگری برای فراگیری مهارتهای روانی دارند. هرچند باید بگوییم جایگاه روانشناختی و یادگیری مهارتهای روانی در حال حاضر در بین تیراندازان به گونهای است که ما توانستیم از بین 170 کشور شرکت کننده برای کسب سهمیه المپیک، چند سهمیه به دست آوریم که کسب این سهمیهها به نظر من کمتر از مدالآوری در المپیک نیست. زیرا در رشته تیراندازی عملکرد و موفقیت ورزشکار به دهم یک امتیاز بستگی دارد و یک تیرانداز در طول یک مسابقه امکان دارد به مدال قهرمانی دست پیدا کند و یا اینکه در جایگاه چهارم قرار بگیرد و این چیزی است که در سایر رشتهها کمتر به چشم میخورد. به هر صورت تیراندازان ما به خاطر استعداد و توانایی بالای خود و رعایت مسائل روانشناختی جایگاه خوبی را در دنیا به خود اختصاص دادهاند که امیدوارم در المپیک نیز شاهد این موفقیتها باشیم.
*تیم ملی والیبال پیش از نیاز به مهارت روانی به کادر مربیگری قوی نیاز داشت!
والیبال، جزو اولین فدراسیونهایی است که کمیسیون روانشناسی خود را با حضور اینجانب و دو روانشناس دیگر برای تیمهای ملی جوانان و نوجوانان سال گذشته آغاز کرد که البته به خاطر گستردگی کار این رده سنی حتی 4 روانشناس نیز به نظر من کم است. در خصوص تیم ملی والیبال که در حال آمادهسازی خود برای کسب سهمیه المپیک ریو هستند، باید بگویم؛ این تیم قبل از اینکه به مهارتهای روانی نیاز داشته باشد به یک سیستم مربیگری و رهبری مناسب احتیاج داشت که خوشبختانه با تمهیداتی که فدراسیون طی 2 ماه گذشته در کادر مربیگری تیم ملی والیبال انجام داد، توانست شرایط بهتری را از نظر روحیه مبارزه طلبی در تیم ایجاد کند. البته اگر احساس نیاز کنند، ما آماده هرگونه همکاری و ارایه خدمات به کادر جدید هستیم. به هر صورت در برهه کنونی تمرکز اصلی خود را روی جوانان گذاشتیم و آنها را برای المپیک 2020 آماده میکنیم. من یقین دارم اثرات روانشناختی روی جوانان که در چند سال آینده تیم ملی بزرگسالان را تشکیل خواهند داد، بهتر است. اثربخشی آنها بیشتر از زمانی است که بخواهیم در فرصت کم باقی مانده تا المپیک، روی تیم ملی بزرگسالان کار کنیم. ضمن اینکه در شرایط فعلی ایجاد اعتماد، ارتباط و خودباوری در بزرگسالان که شخصیت و نظام ارزشی آنها شکل گرفته، کار سختی است. من معتقدم؛ فدراسیون والیبال کار شایستهای را در خصوص روانشناسی انجام داد و از سال 93 با تشکیل کمیسیون روانشناسی برای تیم ملی نوجوانان و سپس جوانان، پشتوانههای خوبی را برای رده سنی بزرگسالان تربیت میکند. قطعا در 2 سال آینده نتیجه این سرمایهگذاری فدراسیون را خواهید دید. به هر جهت من معتقدم در برهه زمانی کوتاهی که تا شروع مسابقههای انتخابی المپیک باقی مانده است، روانشناس برای تیم ملی کار خارقالعادهای نمیتواند انجام دهد. زیرا از جنس قرص و آمپول نیست که یک شبه تاثیر مثبت خود را بر جا بگذارد. برای تغییر رفتار والیبالیستها و آموزش مهارتهای روانی الان زمان کافی نداریم و کار بیهودهای است. هرچند اگر کادر جدید برای مشاوره و کمک به تیم ملی از نظر مهارتهای روانی اعلام نیاز کند، ما آماده هر گونه حمایت و پشتیبانی از تیم ملی والیبال هستیم. اما هنوز هیچ گونه درخواستی را دریافت نکردیم.
*برنامه ریزی صحیح، تمرین، مربیگری خوب و اعتماد فدراسیون تنیس روی میز به روانشناسی سبب کسب سه سهمیه المپیک شد
تیم ملی تنیس روی میز به خاطر همکاری خوبی که با کمیسیون روانشناسی کمیته ملی المپیک داشت و به دلیل اعتمادی که مربیان، سرپرستان و ورزشکاران این رشته نسبت به روانشناس داشتند، سه سهمیه المپیک کسب کردند. البته در کسب این سهمیهها ما ادعا نمیکنیم تنها حضور روانشناس کنار ورزشکاران سبب این موفقیت شد، بلکه انگیزه بالای خود ورزشکاران و اطاعت از دستورالعملهای مربیان در فضای آرامی که فدراسیون برای ورزشکاران تنیس ایجاد کرده بود، در کنار فراگیری از مهارتهای روانی این شرایط را برای آنها فراهم کرد تا بتوانند بهترین عملکرد را در کسب سهمیه المپیک داشته باشند. از سوی دیگر به نظر میرسد، حضور روانشناس زمانی مفید و موثر است که 6 ماه تا یک سال پیش از اعزام به المپیک، رهبری تیمی را از نظر مهارتهای روانی بر عهده بگیرد و نسبت به شخصیت و رفتار ورزشکاران و نقاط ضعف و قوت و نظام ارزشگذاری آنها شناخت کافی داشته باشد. در غیر این صورت حضور تصادفی روانشناس در صحنه المپیک زیاد سودمند و مثمرثمر نیست. به عنوان مثال، یوسف کرمی در المپیک لندن، قبل از اعزام به این بازیها از یک سال پیش با روانشناس شایستهای کار میکرد و عادت داشت تمام مشکلات خود را با او مطرح کند و اعتقاد زیادی به مسائل روانشناختی داشت. ای کاش این روانشناس همراه یوسف کرمی راهی لندن میشد، قطعاً اگر این اتفاق رخ میداد، وی میتوانست پتانسیلهای درونی خود را در جریان رقابتهای المپیک لندن به خوبی نشان دهد و روی سکو قرار گیرد.
*حضور یک روانشناس در کاروان المپیک ریو کافی نیست
با توجه به اینکه تعداد روانشناسانی که با تیمهای المپیکی کار میکنند، هر روز به خاطر افزایش تعداد سهمیهها، بیشتر میشود؛ من معتقدم در کاروان اعزامی به المپیک ریو ما باید از حمایتهای روانشناختی بیشتری برخوردار باشیم. به همین خاطر از مسئولان کمیته ملی المپیک درخواست میکنم در لیست بلندپایهای که در حال تدوین آن هستند، دست کم جای 3 نفر مشاور مهارتهای روانی را در نظر بگیرند تا بودجهای که در شان و اعتبار آمادهسازی تیمها برای المپیک هزینه میکنند، با حضور روانشناس ثمره دهد. بنابراین اگر در گروه اعزامی، برای تکواندو یک روانشناس و برای تیراندازی یک روانشناس دیگر اعزام کنند، کار از اثربخشی بیشتری برخوردار خواهد بود. زیرا یک روانشناس به تنهایی در المپیک عملکرد مفیدی نخواهد داشت.
*مربی یا سرمربی نمیتواند در جایگاه روانشناسی قرار بگیرد
هنوز برخی از فدراسیونها به اهمیت جایگاه روانشناسی پی نبردهاند و تصور میکنند مربی یا سرمربی خود بهترین روانشناس برای ورزشکار است. در حالی که من حتی برای انجام امور روزانه خود بویژه کارهایی که از اهمیت زیادی برخوردار هستند؛ همیشه مشورت میگیرم. چطور میشود ورزشکارانی که در سطح المپیک تمرین می کنند به مهارتهای روانی اعتقادی نداشته باشند. البته عمده فدراسیون های حاضر در المپیک، هم به صورت مکتوب و هم شفاهی برای همکاری روانشناس با ورزشکاران المپیکی خود اعلام آمادگی کرده اند. اما در این زمینه باید ورزشکار و مربی خواستار استفاده از مهارتهای روانی باشد نه کمیسیون روانشناسی. البته به اعتقاد من؛ مربی هرچقدر هم به اصول روانشناسی اشراف داشته باشد، اثربخشی کار وی زمانی جواب میدهد که از آموزشهای مهارتهای روانی بهرهمند شود. زیرا آن مربی به عنوان روانشناس نمیتواند کارایی مثبتی داشته باشد، چون ورزشکار به مربی یا سرمربی به عنوان روانشناس نمیتواند اعتماد لازم را داشته باشد و از اینکه بخواهد مسائل و مشکلات خود را با مربی یا سرمربی در میان بگذارد، اجتناب میکند و تصور میکند بازگو کردن مسائل و مشکلاتش امکان دارد در تصمیمگیری او اثر منفی بگذارد.
*بعضی از فدراسیونهای المپیکی استفاده از روانشناس را صلاح تیم نمیدانند
من قبول دارم مربیان خود بهترین مشاور برای ورزشکاران هستند. زیرا مسیری که ورزشکار هماکنون طی میکند، مربی 15 سال پیش آن مسیر را سپری کرده و بر مشکلات و فشاری که ورزشکار در جریان اردوها تحمل میکند، آگاه است و با روشهای مناسب به دنبال افزایش قدرت و مهارت اوست. به هر صورت شیوههای تمرینی مربیان زمانی در لحظات حساس و مهم تاثیرگذار است که خود آنها برای بالا بردن اثربخشی کارشان از مشاور تخصصی بهرهمند باشند. همان طور که پزشکی یک امر تخصصی است و مربی هنگام آسیب دیدگی ورزشکار سعی میکند او را به بهترین متخصصان ارجاع دهد تا آسیب دیدگیاش سریعتر بهبود پیدا کند، روانشناسی نیز یک امر تخصصی است و ورزشکار تنها زمانی میتواند بر استرسها و اضطراب پیش از مسابقه خود غلبه کند که در کنارش فردی متخصص و باتجربه در زمینه مهارتهای روانیحضور داشته باشد. البته ما نمیتوانیم فدراسیونها را مجبور کنیم که حتما از خدمات روانشناسی بهره بگیرند، شاید صلاح خود را این گونه میبینند که مشکلات ورزشکاران را خود مرتفع کنند و اجازه ورود به روانشناس نمیدهند. به هر شکل من معتقدم؛ خادم شخص دانا و فرهیختهای است و به توانایی او ایمان دارم. قطعا اگر به وجود روانشناس کنار تیمهای کشتی آزاد و فرهنگی احساس نیاز کند، این کار را انجام خواهد داد.
*برای موفقیت در المپیک نیاز به حضور 3روانشناس در کاروان اعزامی داریم
زمانی میتوانیم به موفقیت کاروان اعزامی به المپیک ریو امیدوار باشیم که حداکثر 3 روانشناس کاروان را در المپیک ریو همراهی کند. یک روانشناس برای کاروان المپیک مفید نیست، البته پیشنهادات لازم را در این زمینه به کمیته ملی المپیک ارایه دادم و تاکید کردم که اگر قرار باشد تنها یک روانشناس، همراه کاروان اعزامی به المپیک ریو برود، قبول این مسوولیت کار سنگینی خواهد بود. زیرا کار سختی را در المپیک ریو پیش رو داریم و یک روانشناس جوابگوی نیاز تمام ورزشکاران نیست.
*ورزشکاران اعزامی به المپیک در برهه کنونی نیاز به خودباوری و انگیزه دارند نه مسائل فنی
تمام کسانی که تا به امروز موفق به کسب سهمیه بازیهای المپیک ریو شدند، از نظر فنی در سطح اول جهان قرار دارند و دیگر نیازمند فراگیری مسائل فنی نیستند. در برهه کنونی ورزشکاران ما نیاز به یک سیستم انگیزشی، نشاط و خلق مثبت دارند تا با حفظ خودباوری، خود را برای رقابتهای مهمی چون المپیک آماده کنند. لازم نیست آموزشهای سنگینی را در خصوص مهارتهای روانی فرابگیرند، بلکه اگر بتوانند خلق مثبت، نشاط و خودباوری خود را نیز حفظ کنند؛ کافی است. یقیناً کسانی که مشاورهای روانشناسی را پشت سر گذاشتند، به خوبی میدانند از چه طریقی این روشها را باید انجام دهند.
*مراجعه ورزشکاران المپیکی در این دوره به روانشناس بیشتر از لندن بود
بسیاری از ورزشکاران المپیکی بدون هماهنگی با مربیان خود به کمیسیون روانشناسی مراجعه میکنند و از مهارتهای روانی بهرهمند میشوند. من خوشحالم که نسبت به گذشته باور ورزشکاران نسبت به روانشناسان ورزشی بیشتر شده و نقطه قوت آنها مهارتهای روانی است. شاید اگر ورزشکاری به این باور برسد که یادگیری مهارتهای ذهنی به آنها کمک میکند تا عملکرد بهتری را در مسابقههای المپیک داشته باشد، با چنین نگرشی بهتر میتوانند مهارتهای روانشناختی را در لیست برنامههای آمادهسازی خود قرار دهند. این برنامهریزی همانند برنامهریزی زن خانهداری میماند که با تهیه یک لیست برای خرید مایحتاج خانه سعی میکند در وقت، هزینه و رفت و آمد خود صرفهجویی کند. بنابراین هرچقدر ورزشکار بتواند برنامهریزی بهتری در این زمینه داشته باشد و از واژه مهارتهای روانشناختی به درستی استفاده کند، دیگر نیازی نیست که در برابر روانشناسی دیوار دفاعی ایجاد کند. بلکه آن را وسیلهای برای به اوج رساندن عملکرد خود و حضور موفق در رویداد المپیک قلمداد میکند